سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از دوست به یادگار دردی دارم

صفحه خانگی پارسی یار درباره

دل به دریا زده ام

خدا

 

خدا

دل به دریا زده ام

 

 

یادم می آید که زمانی در یکی از شهرهای جنوبی کشورمان در برابر دریای عمان ایستاده بودم و امواج اقیانوس پیمای هول انگیزی که در یک روز طوفانی خود را به شدت به ساحل می کوبید می دیدم و در این فکر فرو می رفتم که سینه عاشق طوفانی تر است یا سینه دریا؟ دریای عشق وسیع تر است یا اقیانوس بی کرانی که در مقابل من است؟ ژرفای دل دلداده عشق غنی تر است یا اعماق دریاها؟ غرق در بحر تفکر و رؤیا، حتی صدای خروشان امواج نیز نمی توانست شنوایی مرا متأثر سازد و نیز چشمانم دیگر امواج خشمگین را نمی دید و سراپای وجودم لبریز از عشق می گردید و با خود می گفتم کدام دریا در خروش و ژرفا و غنا چون عشق یافت شود و مگر می توان عشق را با دریا سنجید؟ و سپس چون ماهی کوچکی دل به دریای عشق می زدم و در اعماق خیالم در محبت تو شناور می شدم و آن قدر شنا می کردم که خود را در دامان عشق محو و فانی می دیدم.

حالا شاید سال ها از آن واقعه گذشته باشد اما یادم نمی آید که روزی حتی در ساحل  اقیانوس عشق پهلو گرفته باشم یا دمی از عشق فاصله. و هم چنان دل به عشق سپرده، در اعماق دریای محبت تو غوطه ورم و ساحل و ساحل نشینی را به باد فراموشی سپرده ام.